English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8537 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
ceilings U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceiling U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude U ارتفاع هواپیما
altitudes U ارتفاع هواپیما
barometric altitude U ارتفاع بارومتری هواپیما
stato scope U ارتفاع سنج هواپیما
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
calibrated altitude U ارتفاع تنظیم شده هواپیما
negative altitude U ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
absolute altimeter U دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
altitude circle U صفحه ارتفاع سنج هواپیما
cruising altitude U ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
absolute altitude U ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
decision height U حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
airspace U حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
jump altitude U ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
vertical scale U عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
release altitude U ارتفاع رها کردن بمب
altitude acclimatization U عادت کردن به ارتفاع منطقه
takeoff fan U نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
pip matching U روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
altitude U ارتفاع
apparent celestiallatitude U ارتفاع
x height U ارتفاع x
low level U در ارتفاع کم
attack altitude U ارتفاع تک
apothem U ارتفاع
altitudes U ارتفاع
elevations U ارتفاع
depth U ارتفاع
depths U ارتفاع
heights U ارتفاع
height U ارتفاع
contour lines U خط هم ارتفاع
low U کم ارتفاع کم
low-rise U کم ارتفاع
elevation U ارتفاع
line height U ارتفاع خط
sawed off U کم ارتفاع
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
altimeter U ارتفاع سنج
suction lift U ارتفاع مکش
absolute altitude U ارتفاع مطلق
height of centers U ارتفاع مرکز
levels U سطح ارتفاع
leveled U سطح ارتفاع
levelled U سطح ارتفاع
percolation head U ارتفاع نفوذ
take a sight U ارتفاع گرفتن
bombing height U ارتفاع بمباران
observed altitude U ارتفاع حقیقی
safe altitude U ارتفاع امن
depth of tooth U ارتفاع دندانه
depth of abutting gap faces U ارتفاع شکاف
hypsometer U ارتفاع پیما
discharge head U ارتفاع تخلیه
flange depth U ارتفاع لبه
hypsometer U ارتفاع سنج
jump altitude U ارتفاع پرش
superelevation U ارتفاع زیاد
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
optimum height U حداکثر ارتفاع
barometric U ارتفاع سنجی
head U ارتفاع فشاری
optimum height U ارتفاع مطلوب
hauteur U ارتفاع غرور
drop altitude U ارتفاع پرش
flypast U پرواز در ارتفاع کم
flyby U پرواز در ارتفاع کم
altimeters U ارتفاع یاب
quadrat U ارتفاع سنج
flybys U پرواز در ارتفاع کم
bankful U ارتفاع لبریزی
drop altitude U ارتفاع بارریزی
high jump U پرش ارتفاع
altimeter U ارتفاع یاب
total suction head U ارتفاع کل مکشی
level U سطح ارتفاع
altimeters U ارتفاع سنج
rises U ارتفاع پله
rise U ارتفاع پله
ceiling U ارتفاع ابر
studding U ارتفاع اتاق
ceilings U ارتفاع ابر
height adjustment میزان ارتفاع
cam throw U ارتفاع منحنی
headroom U ارتفاع ساختمان
altitude sickness U ناخوشی ارتفاع
elevator gear U گردونه در ارتفاع
height of rise U ارتفاع ابگیر
height of rise U ارتفاع برجستگی
low altitude U ارتفاع پایین
height of site U ارتفاع ایستگاه
height of site U ارتفاع پایگاه
height overall U ارتفاع ساختمان
riser U ارتفاع پله
pressure head U ارتفاع فشار
computed altitude U ارتفاع محسوب
vertical interval U اختلاف ارتفاع
high altitude U از ارتفاع زیاد
high altitude U ارتفاع زیاد
barometer U ارتفاع سنج
cam throw U ارتفاع بادامک
head pressure U ارتفاع فشاری
astro altitude U ارتفاع نجومی
hight of burst U ارتفاع ترکش
humblest U بدون ارتفاع
height of burst U ارتفاع ترکش
humble U بدون ارتفاع
effective length of strut U ارتفاع کمانش
height clearance U ارتفاع مجاز
cruising altitude U ارتفاع پرواز
effective depth U ارتفاع مفید
critical height U ارتفاع بحرانی
net head U ارتفاع موثر
height of eye U ارتفاع راصد
critical altitude U ارتفاع بحرانی
height of fill U ارتفاع خاکریز
low cloud U ابرهای کم ارتفاع
barometers U ارتفاع سنج
levelling U ارتفاع یابی
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
optimum height U ارتفاع حداکثرقابل استفاده
drawdown U ارتفاع افت اب در چاه
mean high water neaps U متوسط ارتفاع اب دریا
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
ceilometer U ارتفاع سنج ابر
spot elevation U ارتفاع تعیین شده
height adjustment screw پیچ تنظیم ارتفاع
height adjustment scale پایه تنظیم ارتفاع
height adjustment foot پایه تنظیم ارتفاع
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
superelevation U بلندی بر اضافه ارتفاع
elevating mechanism U دستگاه حرکت در ارتفاع
elevating mechanism U دستگاه حرکت ارتفاع
elevating arc U قطاع حرکت ارتفاع
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
elavation tint U هاشور ارتفاع نقشه
cap height U ارتفاع حروف بزرگ
very high U ارتفاع خیلی بالا
condenser height adjustment تنظیم انقباض ارتفاع
flight level U سطح ارتفاع پرواز
high jumper U پرنده پرش ارتفاع
zenith distance U فاصله ارتفاع نافر
zenith distance U ارتفاع راس القدم
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
free board U ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free board U عمق یا ارتفاع ازاد
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
angle of elevation U زاویه ارتفاع لوله
altitude U ارتفاع از سطح دریا
mean range of the tide U میانگین ارتفاع کشند
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com